سلام دوستان، امیدوارم حالتون خفن خفن باشه.
اما میدونم با مطالب داداش نسل افتاب حالتون خشکیده شد.
اما من اومدم مطالب خوب خفن، عاشقی سرحال و توپ توپ براتون بزارم و اگه استقبال نکردین(نظر ندادین) نمیزارم.
اون بالا نوشته گاه نوشته های دوستان پس هرچی نوشتم وهرتصویری گذاشتم سانسور نمیشه.
به خدا اینایی که مطالبو میخونن ولی نظر نمیدن … همونایی ان که خرما فاتحه ای میخورن و فاتحه نمیفرستن…! بترسید از روز قیامت !
خیلی وقت است مرده ام...
دلــــــم می خواهد ببارم،کسی نپرسد
چرا؟. . . توچه میفهمی. . .
این روزها ادای زنده ها را در میاورم. . .
تظاهر به شادی می کنم ، حرف میزنم مثل همه . . .
امـــــــــــــــــــــــــــا. . .
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام
بی انصـــــــــــــــــاف...
چانه نزن ... حسرت هایم به قیمت عمــــرم تمام شده. . .
مطالب من درپست های بعدی
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : دو شنبه 3 تير 1394برچسب:
عـــشق امد با کلی مطلب ,
میخوام بغضمو بترکونم !!!
کسی شونه هاشو به من قرض میده؟
وقتی یه مرد گریه میکند
یه کوه درد میکشد
وقتی یه مرد گریه میکند اشک نمیاد از چشماش
خون میاد
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:
گریه هایم گردن توست ,
نمی خواهم به جز من دوستدار دیگری باشی
برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی
نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری ببیند
نمی خواهم کسی نامش به لبهای تو بنشیند
نمی خواهم میان ما جدایی سایه اندازد
نمی خواهم ندیم، خار و خش باشی
نمی خواهم به جز من بگیرد دست تو دستی
نمی خواهم کسی یارت شود در این ره هستی
اینم حرف دل من از نسل افتاب
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:
دوست دار من باش ,
حروم ♥ چیست؟؟؟؟معنی حروم رو کی فهمیده؟؟؟؟
حروم اون پدر معتادیه که واسه خرج خودش دخترشو میده دست هرکس....
اینم دگه حلال شد !!!!!!
حروم 3 هزار میلیاردیه که نمیفهمم چه جوری از گلوشون میره پایین...
حروم وزن سنگین من و تو هست که ترازو هم قابل تحملش نیست....
حروم اون صاحب خانه ایه که اگه اجاره اش یه روز دیر بشه
اساس ما میره تو خیابون...
حروم اون بی تفاوتی مردم هست...
حروم دست مزد اون فوتبالیسته که یه ساعتش قدر
تمام دارایی های یه خانوادست...
حروم اونایی هستن که باعث شرمندگی پدر میشند....
حروم آیینه بقل ماشینیه که اگه بشکنه پولش قدر دیه منه....
حروم اون آمپولیه که هرکدومش 2میلیون پولشه...
حروم پول کفاریه که تا چند دقیقه پیش پسر التماس میکرد ازش
دستمال کاغذی بخرن نخریدن دقایقی بعد...
حروم اون حاجیه که رفته مکه واسه خودنمایی کلی پرده میزنه ...
حروم اون مسئوله که باید همچین بلایی سر بچه اش بیاد
تا به فکر اصلاح باشه...
به خدا حرومه حروم ....
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:
حرومه حروم ,
بعضی وقتـا دوس دارم یکی کنارم باشه...
محکم بغلم کنه بذاره اشک بریزم تا سبک شم
بعد آروم تو گوشم بگه دیوونه چته ، من که باهاتـــم!
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : دو شنبه 10 تير 1392برچسب:
دوست دارم ,
هر صبح مادرم میگوید...
باز کـه دیشب اب دهانت بالشتت رو خیس کرده!!
من لبخند میزنم و میگویم:
خدارو شکر که هنوز از گریه های شبانه ام بیخبر است...!!
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : دو شنبه 10 تير 1392برچسب:
گریه هایم ,
-چی شد كه سیگاری شدی؟؟؟
یه شب بارون میومد.......خیلی تنها بودم .
-چی شد كه ترك كردی؟؟؟؟
یه شب بارون میومد......دیگه تنها نبودم .
-چی شد الكلی شدی و سیگار دوباره شروع كردی؟؟؟
...............یه شب بارون میومد..........دوباره تنها شدم .
-چی شد اوردنت اینجا بستریت كردن؟؟؟
یه شب بارون میومد.....خیلی تنها بودم.......تو خیابون دیدمش.......اون تنها نبود .
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : پنج شنبه 9 تير 1392برچسب:
دلنوشته های خودم sunlover ,
منـــــ
مانده امـ و یکـ قلمـ ـ شکستهـ از درد
دیگــر نه انتظار کسیـ ـ را میکشمـ ـ و نه کسیـ ـ انتظارمـ را
و نه دستـ دلم میلرز از مروز خاطراتـ ـ
و نه اشکـ هایمـ حوصلهـ شنیدنـ درد هایـ همیشگیـ امـ را دارد..
تنها مانده امـ
ماندهـ امـ کهـ کمـ ـ کمـ ـ به نبودنـ ـ محضـ ـ ـ برسمـ ـ
به نبودنـ ـ مطلقـ ـ
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:
تنهـــــــــــا ,
خــــدایـــا...
هیچ کـــســو.....
بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت ...
عـادت نــده...
تـو خــدایی....
نـمـیدونـی دل بـشــکـنـه
چــقدر درد داره ...
خواستے دیگـــه نبآشے ،
آفریــــــــن ...
چــ ـــه با ارآده
لعنَت به دبســـــتانـــے که تو از درســ ـــهاش ،
فقط تصمیــم کبــر ے رو آموختـــے
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:
تو خدایی ,
,
,
,
دیگـ ـر برایمـ
حالشـ مهمـ ـ نیستـ چهـ خوبـ باشد یا بـد
دیگـ ـر برایمـ ـ مهمـ نیستــ
غمــ دارد یـا نهـ
دلشـ شکستهـ یا با دلـ هایـ دیگر بازیـ میکتد
دیگـ ــ ر هیچـ کدامشانـ برایمـ مهمـ نیستـ
از اینـ مهمـ نبودنـ ها میترسـمـ
نمیدانمـ ـ
بیـ حوصلهـ شده امـ
یـ ـا ناامید
یـ ـ ا.....
میترسمـ از اینـ (یـ ـا) کهـ بعدشـ
فراموشـیـ باشد......
شریکـ ـ ـ
تمامـ ـ ـ خاطراتـ ـ ـ عاشقانهـ ـ امـ ـ
برو
بـ ـ رو دیگـ ـر
پشتـ ـ سرتـ ـ را همـ ـ نگاهـ ـ نکنـ ـ ـ
دیگــ ر سراغـ ـی همـ ـ از منهـ ـ لیلیـ ـ ـ نگیر
برایمـ ـ نگرانـ ـ نشو
برایمـ ـ ترحم نکنـ ـ ـ
میدانیـ ـ کهـ نباشیـ ـ
میمیرمـ ـ ـ
نفسـ ـ هایمـ ـ تنگـ ـ میشود...
اما بیـ ـ خیالـ ـ منـ ـ باشـ ـ
برو
بگـ ــذار دل بکنمـ ـ از تو و از تمامـ ـ خاطراتـ ـ تو
بگـ ـذار باور کنمـ ـ کهـ تو و حرفـ هایـ ـ تنها یکـ ـ دروغـ بود
برو
بگـ ـذار جانـ ـ کندیـ را بکنمـ ـ
تنهایمــ بگزار
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:
ترسـ ــــــــ ,
ای کاش می توانستم حرفهایم را در گوش نسیم زمزمه کنم تابه تو برساند .
یا ستاره ای شوم در آسمان خیالت تا تو را هر شب نظاره کنم.
ای کـاش می شد فاصله ها را در چشم برهم زدنی پیمود و غصه ها را به دست فراموشی سپرد واز نو آغاز کرد .
ای کـاش می شد زمان به عقب برگردد تا دوباره لبخند زیبایت را به قلب خسته ام هدیه می کردی و زندگی را در رگهایم جاری.
ای کـــــــــــــاش می شد...........
ای کاش می توانستم حرفهایم را در گوش نسیم زمزمه کنم تابه تو برساند .
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:
کـــــــــــــاش می شد ,
عــ ـشقشـ ـ ـ بودمـ
انکار نمیکنمـ
و
انکار نمیکند
امــا
زمانیـ
کهـ
عشقَشـ نــــــــــــــبود
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:
عشقمـ ,
من همانم
خوب تماشا کن
دختری که برای داشتنت
تمام شب را بیدار می ماند
و با تویی که نیستی حرف می زند
دختری که..........
زانو میزند لب تختش و چشمانش را می بندد
و تنها آرزویش را برای
هزارمین بار به خدا یادآور میشود
خدا هم مثل همیشه لبخند میزند
از اینکه تو آرزوی همیشگی من بودی
نویسنده : sepideh تاریخ : چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:
من همانم ,
من تنها چشمان تو را دیدم
وگوشه ای از لبخندت
که حرفهایم را دزدید
از عشق چیزی نمی دانم
اما دوستت دارم
کودکانه تر از آنچه فکرش را بکنی.
ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چی بود؟
هان!
باران . . .
باز با “باران” قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:
تــــــــنـــــــهــــــایی ,
همه جا سرد وسیاه.رولبامم ناله واه
سرمن بی سایبون.نگهم مونده به راه
من غمگین وسردوتودلم یه گوله درد
نه بهاری نه گلی.پاییزم پاییز سرد
عبور تو از حوالی چشمهای من ؛
تنها اتفاق غیر منتظره ی زندگیم بود .
چرا که من همیشه ، منتظر نیامدنت بودم
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : سه شنبه 4 تير 1392برچسب:
فریــاد یــک دل ,
چقدر دل تنگ شده ام و چقدر کم توقع
نه آغوشت را می خواهم
ونه یک بوسه
نه دیگر بودنت را...
همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست..
مرا به آرامش می رساند
حتی اصطکاک سایه هایمان کافیست...
قرارمان یک مانور کوچک بود
قراربود تیر های نگاهت مشقی باشد...
اما ببین یک جای سالم بر قلبم جا نمانده است!
سلام اگه مطالب من خوب بودن نظر بدین تا بازم بفرستم
دوستون دارم . ....حون(عشق)
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : سه شنبه 4 تير 1392برچسب:
حرفهای عشق ,
برای دلـــم گاهـــی "پدر" می شوم!
خشمگین می گویم:
بس کن؛
تو دیگر بزرگ شدی!
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : سه شنبه 4 تير 1392برچسب:
حرفهای عشق ,
شب سرنوشت نیست حقیقت ست
که کشیده می شود تا بستر و خواب نگرانی عمیق پلک هاست
یا پرش ممتد ثانیه در بالا و بلند مژه خواب حد فاصلیست
بین نداشتنت و نداشتنت آن وقت که مه کنار نمی رود و ابر همیشگی ست
و در پس ابر ماه ترجمه ایست نا خوانا از صورتت
شکوهی نیست و تو آنقدر ها هم بزرگ نیستی
وقتی از پنجره ی کوچک اتاقم دیده شوی
پیله می بافم به دور خودم
پروانه شوم یا بمیرم فرقی ندارد
مهم این است که
حسرت داشتنم را خواهی خورد
بعضیا هستن که سیگار میکشن اما سیگاری نیستن!
یه پک که به سیگار میزنم دودشو میدم بیرون، به قول بچه ها یه افق درست میکنم واسه محو شدن
بعدش خیره میشم به دود و گذشته ها عین فیلم سبنمایی میاد جلوی چشمم اسمشم اینه: خریت بی انتها !
فیلمش وقتی تموم میشه که انگشت اشاره ام سوخته باشه...
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392برچسب:
فقط حرف دلم ,
,
,
نوشته های عشق ,
بعضیا ...قبل خواب،رویاشونو مرور میکنن....
بعضیا برنامه های فرداشونو......
ولی من....
دعا میکنم خواب زودتر از اشک بیاد سراغم...
دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد…
تو تقصیر نداشتی
من اشتباه کردم میان آشغال ها
دنبال گنج میگشتم
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392برچسب:
فقط حرف دلم ,
,
,
,
کافه چی قهوه ام را شیرین کن ان زمان که تلخ مینوشیدم روزگارم شیرین بود
تو از من گذشتی، رفتی رفتی سمتی که نور بود، روشنایی بود.
من در تنهایی سمتی که تاریکی بود فرو ریختم
و تاریکی افزونتر شد
تو در تمامِ زبانها ترجمهی لبخندی،
هرکجای جهان که تو را بخوانند گُل از گُلِشان میشکفد
چه فرق میکند زمین گِرد باشد یا مسطح
وقتی
تو هیچکجای آن نیستی؟!
تمامِ سرنوشتم یک درخت وُ چند لکه ابر بود
در فنجانی واژگونه از قهوه ی چشم هات . هرگز ننوشیدمت !
با هم که قدم میزنیم حسودیاَش میشود آفتاب
نه که هیچگاه قدم نزده است با ماه!
ایـن روزهــا
عجیـب دلـم بـچگـی مـی خواهـد …
"خستـه ام"
فـقط یـک قـلم لطـفاً …
نوشته شده توسط اجی شما " ماه " بازم از دردلهایم براتون مینویسم.
نویسنده : (ماه) Month تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392برچسب:
,
همه میگن که تو رفتی، همه میگن که تو نیستی
همه میگن که دوباره دل تنگمو شکستی
دروغه..
چهجوری دلت میومد منو اینجوری ببینی
با ستارهها چه نزدیک منو تو دوری ببینی
همه گفتن که تو رفتی، ولی گفتم که دروغه!
همه میگن که عجیبه اگه منتظر بمونم
همه حرفاشون دروغه تا ابد اینجا میمونم
بیتو و اسمت عزیزم اینجا خیلی سوت و کوره
ولی خوب عیبی نداره، دل من خیلی صبوره
صبوره..
همه میگن که تو نیستی، همه میگن که تو مردی
همه میگن که تنت رو به فرشتهها سپردی
دروغه..
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : یک شنبه 2 تير 1392برچسب:
همه ميگن كه تورفتي ,
,
,
,
,
لطفا تا آخر بخونید و امار رو ببینید
شاید باری که بر دوشمان است از این هم سنگین تر باشد
شاید صفای کودکیمان را اینجا ، جا گذاشته ایم
شاید خانه آخرتمان از این بدتر است
شاید مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی ماشین هایشان ، زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند
شاید آنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود
و شاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد
چشمها را باید شست
دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
حج بخدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست
هرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب
شب همه شب گریه و امن یجیب
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : جمعه 31 خرداد 1392برچسب:
اینو بدون شرح فرض کنیم!! ,
گریه نکن پدر ......
همین " نان حلال " که در دست داری ........
می ارزد به تمام سفره های رنگین حرامی که بعضی ها دارند ......
این روزها نان حلال در آوردن عرضه میخواهد .....
که تو داری پدرم .......
دستت را میبوسم که نان حلال بر سر سفره ی با برکتت دیدم .....
بسلامتی تمام پدرهای زحمتکش دنیا
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : جمعه 31 خرداد 1392برچسب:
گریه نکن پدر ,
بدون شرح
خودت بهتر میدونی
افتخار میکنم بهت ای مرد که دست پینه بسته تو حلالترین پولی در
میاری که خدا هم از آفریدن تو خوشحال است
اینجا رو خودت درک و..... کن !!!!!
فیش حقوقی یک نماینده مجلس تو سال 92 رو دیدم خداییش به
نماینده ها حق میدم واقعا زحمت و کار زیادی میکشن خسته نباشین !!!
فــــــــــــــرزندم : حرمت دست های پینه بسته ام را نگه دار روزی همین
دست ها نان آور خانه ای و در دست های معشوقی بوده است و این
است رسم روزگار....................
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:
حقیقت ,
زندگی ,
,
گرسنگی پدرم
یک شب سیر شد
وقتی بدنم با دستهای آلوده
مرد صاحب خانه قیمت شد
.
و من آن لحظه نداری را در مرگ دیدم ...نه در پول
اینقدر بازنشرش کن تا برسه به دست صاحبش
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:
گرسنگی ,
ســلام هــم وطن...
میــخواستم بــزرگ بشم...
درس بخــونم مهــندس بشم خاکــمو اباد کنم...
زن بگیــرم مادر پــدرمو ببــرم کربــلا...
دخــترمو بــزرگ کنــم بــبرمش پارک تــوراه مدرســه با هم حــرف بزنیم...
خیــلی کارا دوس داشــتم انــجام بدم...
خــب نشــد...
بایــد مــیرفتم از مــادرم پــدرم خــاکم نــاموسم دخــترم دفاع مــیکردم...
رفتــم که دروغ نباشــه؟
احتــرام کم نــشه؟
هــمدیگرو درک کنیــم؟
ریــا از بیــن بره؟
دیگه توهیــن نباشه
محــتاج کــسی نباشیم؟
الان اوضــاع چــطوره؟
...داداش اوضــاع خیــلی قشــنگه
...مردم همــدیگرو فوش نامــوس مــیدن
داداش ایــن مرد با این ســنش به خاطر اینکه پیــشه زن و بچش شرمنده نشه
...شــبا هم کار میــکنه
داداش گل نخــریدن ازش هیــچ ! بدجــوری هم دلشــو شــکستن
داداش ایــنجوری به یتــیما کمک میــکنن
مثل امــام علی (ع) مخــفیانه میرن که نشــناسنــشون؟
داداش مــردم به نامــوس هم احترام مــیزارن هــمه غــیرت دارن
داداش یه ...مــادر.. چــندتا بچــه رونگه میداره آخ نمــیگه
...اماچــند تا بچه یه ... مــادر... رونــگه نمیــدارن
داداش دخــتره ســن کــم داره کار میــکنه
/// شــما
...به خــاطر اســایش اینا از خــودتون گذشــتین
...داداش ســالی چــند تا از ایــن حــادثه ها داریــم
داداش یه مــرد (نامرد) زن و بــچه اش رو تو اتیــش ســوزند
...چشــمای جفتــشون از کاســه دراومــد
داداش تــو مصــرف مواد مخــدر اول شــدیم
...داداش آذربــایــجان خــیلی ســرده
داداش این بچه تو سرما خوابش برد میبینی چقدر شهر ساکته
...هیــشکی توجــه نمــیکــنه
داداش اوضــاع خیــلی بهــتر از ایناســت به قــول اون خواننــده
هــمه چــی آرومــه!!!؟؟؟
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:
هــمه چــی آرومــه ,
,
,
,
مقصر کیه ؟؟؟؟ با اشک نوشتم ؟؟؟با اشک بخوان
زن: مگه اینجا مدرســــه ی دولتی نیست
مدیــــر: اگه دولتی نبود کــــه میگفتیم یــــه میلیون تومن بریز...
زن: اقا اخــــه گفتن مدارس دولتــــی شــــهریه نمیگیرن...
مدیــــر: این که شهریه نیست اســــمش همیاریه...
زن :اسمش هر چی کــــه هست .تلویزیون گفته به همه مــدارس بخشــــنامه شده که مدارس دولتی
هیچگونه وجهی نمیتونن دریافــــت کنن.
مدیر:خب برو اسمه بچه ات رو تو تلــویزیون بنویس.اینــهمه هم وقت منو نگیر..
زن: اقــای مدیر من دو تا بچه یتیم دارم اخه از کجا بیارم...
مدیر: خانوم محــترم
وقتی وارد اینجا شدی نوشــته بود یتیم خونه یا مدرسه اقای مستخدم این خانوم رو به بیرون راهنمایی کنید
زن با چشمهایی پر از اشک منتظر اتوبوس واحــــد بــــود..
اتومبیل مــــدل بالایی ترمــــز کرد و زن ســــوار شد...
روزنامه ایی که روی صــــندلی جا مانده بود را برداشت و بهش خــــیره شد..
تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود با 200000 زن خیابانی چه کار میکنید...
زن ب با خود کاری که از کیفش در اورده بود عدد را تصحیح کرد..
ا 200001 زن خیابانی چــــه کــــار میکنید...
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:
مقــصــر کــیــه ,
,
,
با اشــک نوشتــم ,
,
,
با اشــک بــخــوان ,
,
,
,
مــن و تو تــحریم را درک نــکردیــم
آن پــدری درک کــرد که دخــتر 19 ساله اش ســرطان حنــجره گرفت
آمــپول 130 هزار تومــانی شد 380 هــزار تومــان
و پــدری کارمنــد که حقــوقش تنها 30 هزارتومــان افزایش داشت !
پــدری که کــارگر بود و بیــکار شد مجــبور شد مــسافرکشــی کنــد
ولــی دید پــراید 16 میــلیون شــده درک کــرد !
من و تو فقط فهــمیدم کامپیــوتر , گوشی , لبــاس های برند , ماشــین های خارجــی گران شده
ولی آن هايی که مریــض داشتند کمــرشان را تــحریم شکاند !
من میخواهم پدری مرگ کودک سرطانــیش را نبیند !
میخواهم پســری مــرگ پدرش را نبیــند ...
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:
تــحــریــم ,
,
,
,
اینجــــــا انتهــــای زمیــــن اســت...
درســـت لحــــظه ی مـــرگ انسانیـــت...
جایــی که دســـت های آدمیـــان بـــوی خـــون می دهد!!!
بــوی "جنایـــت"
و آبهــای راکــدش طعــم کــودکانــی را می گیـــرد
که بــی نفــس خفـــــه می شونـــد در
خفقـــان ایــــن نکبــــت آبـــــاد!
معصومیــــت هـا دریــــده می شونــــد...
و "آدم "هــــا...
همیـــن مـــا آدم هـــا...
چه سـاده می گـذریـــم از کنـار درد هایمــان
"این درد هـای مشتـرک"
اینجـا انتهــای زمیــن است...
درســت همیـــن جایــی که مـا ایستــاده ایـــم!!!!
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:
انـــتـــهـــای زمـــیـــن ,
,
,
,
دیشـب گرسنه بــود کـــودکـــی که مـــــــرد
چه آســان به خـــاک پس دادیـــمش
و چه دردنــاکتـر از مـــرگ او
داستــان مـــادرش که بـرای خریـدن قـرص نــانی تــن بـه هرزگــی داد
آن هــم نــه از روی هوس...از روی اجـــبـــار
هـــمسایــه اش زیــارتــش قــبول
از مــکه امــده بــود؟؟؟!!
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:
بـــدون شـــرح ,
,
,
,