بعضی وقتـا دوس دارم یکی کنارم باشه...
محکم بغلم کنه بذاره اشک بریزم تا سبک شم
بعد آروم تو گوشم بگه دیوونه چته ، من که باهاتـــم!
نویسنده : نوشته شده توسط عــــــشــــق تاریخ : دو شنبه 10 تير 1392برچسب:دوست دارم,
.
بعضی وقتـا دوس دارم یکی کنارم باشه...
محکم بغلم کنه بذاره اشک بریزم تا سبک شم
بعد آروم تو گوشم بگه دیوونه چته ، من که باهاتـــم!
هر صبح مادرم میگوید...
باز کـه دیشب اب دهانت بالشتت رو خیس کرده!!
من لبخند میزنم و میگویم:
خدارو شکر که هنوز از گریه های شبانه ام بیخبر است...!!
شب سرنوشت نیست حقیقت ست
که کشیده می شود تا بستر و خواب نگرانی عمیق پلک هاست
یا پرش ممتد ثانیه در بالا و بلند مژه خواب حد فاصلیست
بین نداشتنت و نداشتنت آن وقت که مه کنار نمی رود و ابر همیشگی ست
و در پس ابر ماه ترجمه ایست نا خوانا از صورتت
شکوهی نیست و تو آنقدر ها هم بزرگ نیستی
وقتی از پنجره ی کوچک اتاقم دیده شوی
پیله می بافم به دور خودم
پروانه شوم یا بمیرم فرقی ندارد
مهم این است که
حسرت داشتنم را خواهی خورد
بعضیا هستن که سیگار میکشن اما سیگاری نیستن!
یه پک که به سیگار میزنم دودشو میدم بیرون، به قول بچه ها یه افق درست میکنم واسه محو شدن
بعدش خیره میشم به دود و گذشته ها عین فیلم سبنمایی میاد جلوی چشمم اسمشم اینه: خریت بی انتها !
فیلمش وقتی تموم میشه که انگشت اشاره ام سوخته باشه...
بعضیا ...قبل خواب،رویاشونو مرور میکنن....
بعضیا برنامه های فرداشونو......
ولی من....
دعا میکنم خواب زودتر از اشک بیاد سراغم...
دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد…
تو تقصیر نداشتی
من اشتباه کردم میان آشغال ها
دنبال گنج میگشتم
کافه چی قهوه ام را شیرین کن ان زمان که تلخ مینوشیدم روزگارم شیرین بود
تو از من گذشتی، رفتی رفتی سمتی که نور بود، روشنایی بود.
من در تنهایی سمتی که تاریکی بود فرو ریختم
و تاریکی افزونتر شد
تو در تمامِ زبانها ترجمهی لبخندی،
هرکجای جهان که تو را بخوانند گُل از گُلِشان میشکفد
چه فرق میکند زمین گِرد باشد یا مسطح
وقتی
تو هیچکجای آن نیستی؟!
تمامِ سرنوشتم یک درخت وُ چند لکه ابر بود
در فنجانی واژگونه از قهوه ی چشم هات . هرگز ننوشیدمت !
با هم که قدم میزنیم حسودیاَش میشود آفتاب
نه که هیچگاه قدم نزده است با ماه!
ایـن روزهــا
عجیـب دلـم بـچگـی مـی خواهـد …
"خستـه ام"
فـقط یـک قـلم لطـفاً …
نوشته شده توسط اجی شما " ماه " بازم از دردلهایم براتون مینویسم.
ســلام هــم وطن...
میــخواستم بــزرگ بشم...
درس بخــونم مهــندس بشم خاکــمو اباد کنم...
زن بگیــرم مادر پــدرمو ببــرم کربــلا...
دخــترمو بــزرگ کنــم بــبرمش پارک تــوراه مدرســه با هم حــرف بزنیم...
خیــلی کارا دوس داشــتم انــجام بدم...
خــب نشــد...
بایــد مــیرفتم از مــادرم پــدرم خــاکم نــاموسم دخــترم دفاع مــیکردم...
رفتــم که دروغ نباشــه؟
احتــرام کم نــشه؟
هــمدیگرو درک کنیــم؟
ریــا از بیــن بره؟
دیگه توهیــن نباشه
محــتاج کــسی نباشیم؟
الان اوضــاع چــطوره؟
...داداش اوضــاع خیــلی قشــنگه
...مردم همــدیگرو فوش نامــوس مــیدن
داداش ایــن مرد با این ســنش به خاطر اینکه پیــشه زن و بچش شرمنده نشه
...شــبا هم کار میــکنه
داداش گل نخــریدن ازش هیــچ ! بدجــوری هم دلشــو شــکستن
داداش ایــنجوری به یتــیما کمک میــکنن
مثل امــام علی (ع) مخــفیانه میرن که نشــناسنــشون؟
داداش مــردم به نامــوس هم احترام مــیزارن هــمه غــیرت دارن
داداش یه ...مــادر.. چــندتا بچــه رونگه میداره آخ نمــیگه
...اماچــند تا بچه یه ... مــادر... رونــگه نمیــدارن
داداش دخــتره ســن کــم داره کار میــکنه
/// شــما
...به خــاطر اســایش اینا از خــودتون گذشــتین
...داداش ســالی چــند تا از ایــن حــادثه ها داریــم
داداش یه مــرد (نامرد) زن و بــچه اش رو تو اتیــش ســوزند
...چشــمای جفتــشون از کاســه دراومــد
داداش تــو مصــرف مواد مخــدر اول شــدیم
...داداش آذربــایــجان خــیلی ســرده
داداش این بچه تو سرما خوابش برد میبینی چقدر شهر ساکته
...هیــشکی توجــه نمــیکــنه
داداش اوضــاع خیــلی بهــتر از ایناســت به قــول اون خواننــده
هــمه چــی آرومــه!!!؟؟؟
مقصر کیه ؟؟؟؟ با اشک نوشتم ؟؟؟با اشک بخوان
زن: مگه اینجا مدرســــه ی دولتی نیست
مدیــــر: اگه دولتی نبود کــــه میگفتیم یــــه میلیون تومن بریز...
زن: اقا اخــــه گفتن مدارس دولتــــی شــــهریه نمیگیرن...
مدیــــر: این که شهریه نیست اســــمش همیاریه...
زن :اسمش هر چی کــــه هست .تلویزیون گفته به همه مــدارس بخشــــنامه شده که مدارس دولتی
هیچگونه وجهی نمیتونن دریافــــت کنن.
مدیر:خب برو اسمه بچه ات رو تو تلــویزیون بنویس.اینــهمه هم وقت منو نگیر..
زن: اقــای مدیر من دو تا بچه یتیم دارم اخه از کجا بیارم...
مدیر: خانوم محــترم
وقتی وارد اینجا شدی نوشــته بود یتیم خونه یا مدرسه اقای مستخدم این خانوم رو به بیرون راهنمایی کنید
زن با چشمهایی پر از اشک منتظر اتوبوس واحــــد بــــود..
اتومبیل مــــدل بالایی ترمــــز کرد و زن ســــوار شد...
روزنامه ایی که روی صــــندلی جا مانده بود را برداشت و بهش خــــیره شد..
تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود با 200000 زن خیابانی چه کار میکنید...
زنب با خود کاری که از کیفش در اورده بود عدد را تصحیح کرد..
ا 200001 زن خیابانی چــــه کــــار میکنید...
مــن و تو تــحریم را درک نــکردیــم
آن پــدری درک کــرد که دخــتر 19 ساله اش ســرطان حنــجره گرفت
آمــپول 130 هزار تومــانی شد 380 هــزار تومــان
و پــدری کارمنــد که حقــوقش تنها 30 هزارتومــان افزایش داشت !
پــدری که کــارگر بود و بیــکار شد مجــبور شد مــسافرکشــی کنــد
ولــی دید پــراید 16 میــلیون شــده درک کــرد!
من و تو فقط فهــمیدم کامپیــوتر , گوشی , لبــاس های برند , ماشــین های خارجــی گران شده
ولی آن هايی که مریــض داشتند کمــرشان را تــحریم شکاند !
من میخواهم پدری مرگ کودک سرطانــیش را نبیند !
میخواهم پســری مــرگ پدرش را نبیــند ...
اینجــــــا انتهــــای زمیــــن اســت...
درســـت لحــــظه ی مـــرگ انسانیـــت...
جایــی که دســـت های آدمیـــان بـــوی خـــون می دهد!!!
بــوی "جنایـــت"
و آبهــای راکــدش طعــم کــودکانــی را می گیـــرد
که بــی نفــس خفـــــه می شونـــد در
خفقـــان ایــــن نکبــــت آبـــــاد!
معصومیــــت هـا دریــــده می شونــــد...
و "آدم "هــــا...
همیـــن مـــا آدم هـــا...
چه سـاده می گـذریـــم از کنـار درد هایمــان
"این درد هـای مشتـرک"
اینجـا انتهــای زمیــن است...
درســت همیـــن جایــی که مـا ایستــاده ایـــم!!!!
دیشـب گرسنه بــود کـــودکـــی که مـــــــرد چه آســان به خـــاک پس دادیـــمش و چه دردنــاکتـر از مـــرگ او داستــان مـــادرش که بـرای خریـدن قـرص نــانی تــن بـه هرزگــی داد آن هــم نــه از روی هوس...از روی اجـــبـــار هـــمسایــه اش زیــارتــش قــبول از مــکه امــده بــود؟؟؟!!
هـــرزه می نامی دخـــتری را
که تار مویی بیـــرون روســـری دارد
یا ســـیگاری به دســـت
یا دســـت عاشقی در دست
ولی مـــن
هـــرزه تو را میـــخوانـــم
که هر ســـخن بی اســـاسی
باذهـــنت همبـــستر میـــشود
وافـــکاری این چـــنین
...حـــــــــرامــــــزاده...
در دامـــنت پـــرورانده مـــیشود...
نــــــان
فاحـــشه بـــسترش را میبـــوسد
ورزشکار چـــهار گوش زمیـــن را
آخـــوندقـــرانش را
و مـــن دســـتای پـــدرم را
نـــان از هر کـــجا که باشـــد مقـــدس است باید بوســـید...
حــراج////////////
مــثل هر صــبح در ذهــنش جــمع زد:
یــارانه اســفند ماه:۴۵ هزار تومــن+پــول کمــیته امداد مادر ۳۵هزارتومن+رای انــتخابات مجلس ۴۰ هزارتومن...
نیــمی از پــول داروی ایــن ماه مادرم هــم نمیــشود.
نتــیجه:هرروز هــمین هــست:
مانــتوی نارنجی اش را هــمراه با آرایــش قــشنگی هــمراه کرد و رفــت ســر کوچــه!!
یــــه روز خــــوب مــــیــــاد
که بــــالای عــــکسم میــــنویــــســــن
انــــالله وان الــــیــــه راجــــعــــون...
خـــداروشـــکر یـــه بـــارم روزه خـــوب مـــیاد
هـــر چی زودتـــر باشـــه بهتره.مثـــلا ســـاله بعد
یـــا ماه بعد یا اصلا هـــمین الان.عـــجب روزی بـــشه!!!
حقـــیقـــت
گاهی می خواهم انســــــــــان نباشم
گوسفندی باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم
اما دلــــــــــی را دفن نکنم
گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بدرم
اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس
خفاشی باشم که شبها گـــــــــردش کنم
با چشمهـــــــــای کور ،اما خوابی را پرپر نکنم
کلاغی باشم که قار قار کنم
پرهــــــــایم را رنگ نکنم و دلــــــــی را با دروغ بدست نیاورم...!!
اینم بدون شرح
دخـــتره گل
دخـــتره گل فروش محلمون از خستگی روی زمین نشستـــ...
فاحـــشه محـــلمون هم تو ماشین شاسی بلند نشستـــ...
آخه هـــردو پشته چـــراغ قرمز بودنـــ!!!
نمیدونـــم پول کثـــیفه یا دنـــیا؟؟؟
میـــترسم از روزی که فاحـــشه الـــگوی این دخـــتر بشه
دختـــرک هم بدونه تن فروشی ســـودش بیشـــتره...!
یــــه روز شــــمال..
یــــه روزبهــــشت زهرا..
یــــه روزمــــاربوروقرمــــز..
یــــه روزبهــــمن دودل..
یــــه روزعــــرق سگی..
یــــه روز ویسکی..
کیفیتش مهم نیست.فقط تــــمرین نفــــس کشــــیدنه...
قبــول حــق با توســت من بیــمار روحی
من دیــوانه روانــی
من زشــت
مــن بــــی کــلاس
مــن دهــاتــی
.
.
.
ولــی گــوش کــن دافــی
من هــنوز بــوی بــهمن بلــندم را از تــمام عــطرهای ورســــاچی تو بیــیشتر دوســت دارم
جـــــــــــــــهنم
داریـــم جـــایی زنـــدگی میـــکنیم
که هــــــرزگی مـــد
بـــی آبـــرویی کـــلاس
مســـتی و دود تفـــریح
دزدبـــودن و لاشـــخوری و گـــرگ بودن رمـــز مـــوفقیـــت...
وقتـــی به ایـــنافکرمیـــکنم میـــبینم جـــــــــــــــهنم هـــمچین جـــای بـــدی هـــم نیـــست...
در شــهر من "بــکارت"
همان کاغــذ نقــره اي رنگ داخل پاکت ســيگار است !
پاره که شود ...
هر کسي هــوس ميکند به تو دســت درازي کند !
بايد براي ســوختن و تمام شــدن آماده باشي..
به زودي دور مــي اندازنت !
حتي همان کسي که بسته را خودش بــاز کرده ... !
نمی دانی "خداحافظت" چند ریشتر بود ...!!!
دلم تنگه……..
دلم گرفته …………
دلم گریه می خواد ……….
آری از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است ! دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین پاورچین روی سنگفرش های زندگی بی دغدغه قدم می زدم ! دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است…! نمی دانم کدامین نامهربان ٬ خواب را از دیدگانم دزدید که اینگونه در حسرت و دلتنگ خواب شیرینم سرگردانم ؟! آره ! این روزا دلم بدجوری گرفته … چشمام منتظر یک بهونه است که هی بخواد بباره….دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان !دلم گرفته از این همه کینه …. این همه دروغ !دلم گرفته …….دلم گرفته ! دلم تنگ است ! روزگار چشمانم طوفانی است و در انتظار باران های سیل آساست…..
یـــــــــادت باشــــــــــــد
زن ها تنهایــــــــیــــــــشان را گریــــــــــــه میــــــــکنند
ومـــــــــــــــردان گریـــــــــــــه شــــــــــــان را تـــــــــــــنــــــــــهایی
مردان در سکوت پیر میشوند.........
در خاموشی اشک میریزند..............
وپیاده ها را آنقدر می روند تا گم شوند.........
<<نظر یادتون نره >>